حسنای ناز ماحسنای ناز ما، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه و 4 روز سن داره
گلسا جونگلسا جون، تا این لحظه: 5 سال و 3 ماه و 10 روز سن داره

ثمره زندگي زيبايمان

سه ماهگی گلسا جون مبارک

سه ماه از آمدنت چه زود گذشت، شکر خدا خواب خیلی خوبی داری و شب‌ها خیلی راحت و خوب تا صبح می خوابی و دم صبح دقیقا زمان اذان بیدار میشی. الحمدالله کولیک نداشتی و زیاد هم اهل گریه نیستی خواهر جون تو روز زیاد سراغت میاد و برات کتاب می ‌خونه و تو کریر شما رو تاب میده، همش میگه مامان خیلی مونده گلسا بزرگ بشه. الهی که همیشه تنتون سالم باشه. این هم چند تا عکس از سه ماهگی گلسا و چهارسال و شش ماهگی حسنای قشنگم                      ...
31 فروردين 1398

دو ماهگی گلسا جونم

سلام فندق کوچولوی مامان و بابا دو ماهگیت مبارک باشه، به سلامتی و چقدر زود و راحت شما دو ماه شدی و تنها یک قدم تااومدن بهار باقی مانده واکسن شما رو به خاطر تعطیلات نوروز قرار شد 5 فروردین ماه بزنیم که روز 5 فروردین رفتیم و شما خیلی خوب و خانم واکسن دو ماهگی رو زدی ولی حسابی بی قرار شده بودی و حاضر نبودی زمین بمونی و از اینکه تغییر حالت تو وضعیتت پیش می اومد ناراحت می شدی. خواهر جونی هم موقع زدن واکسن دلش نیمومد بیاد تو اتاق و گفت من وسایل رو نگه میدارم. بعدش که اومدیم تو ماشین کلی به تو دلداری داد که منم مثل شما واکسن زدم و واکسن برای سلامتیت ضروریه. قربون حسنای قشنگم برم که اینقدر ناز و مهربان و خانم. اینجا هم مامان بزرگ ...
6 فروردين 1398

نوروز 98

به نام خدای مهربان که اول هر کاری رو باید با نام او شروع کنیم. دختر خوبم امسال نوروز 98 خانواده ما چهار نفره شده بود به لطف خدای خوب و مهربون، و خواهر جون شما هم دقیقا دو ماه شده بود. امسال ما به خاطر وجود ی نی نی کوچولو مسافرت نرفتیم و عزیز و آقاجون و دایی ها با عموحسن مامانی رفتن اصفهان و شیراز که روزهای آخر سفر بود که خبر ی سیل وحشتناک به گوشمون رسید و الحمدالله درست بعد از یکساعت که آقا جون اینا از دروازده قرآن خارج میشن اون اتفاق می افته. مردم همه خیلی نگران شدن و ماشین هاشون آسیب دید. خلاصه فروردین امسال با بارش های خیلی زیاد باران آغاز شد و علاوه بر ضررهایی که وارد کرد نعمت هایی خوبی هم به دنبال داشت. امس...
1 فروردين 1398
1